شروع دوباره ( پایان 95)
بنام خداوند مهربان سلام به پسرم به دوستام و همه اونهایی که این پست رو میبینن ازآخرین باری که برات نوشتم خیلی میگذره پسرم تقریبا یک سال و نیمه که آپ نکردم . یعنی بعد فوت عزیز جونی کم کار شدم و خودم بسیار ضعیف . الان دیگه تونستم تا حدی خودمم جمع و جور کنم ... تو این یک سال و نیم اتفاقات زیااادی افتاده . پستیها و بلندیها به وفور بوده و شما... چقدر بزرگتر و آقاترشدی میخوام سعی کنم که دوباره بیام اینجا و خاطراتت کودکیتو برات بنویسم . و خوشحالم که هنوز هم نینی وبلاگ هست با این تفاوت که من خیلی بی حوصله شدم امیدوارم بتونم با انرژی کار کنم. تو این عکسها تفاوتها ...
نویسنده :
مریم مامان دونه برفی
11:42