الحاقیه پست قبلی
خدایا
نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی
میان این دو گمم ...خدایا هیچ وقت رهـــایم نکن . . .
سلام دوستان
توضیح در مورد عنوان پست قبلی و ناراحتی و تعجب دوستان عزیزم
با توجه به عنوان پست قبلی و مخصوصا کلمه ... شاید قسمت آخر بعضی از دوستان پرسیدن که چرا قسمت آخر ؟؟
تو این روز های آخر پائیز زیبا و دلنشین میخواستم به عرض برسونم که چون پست امیرعلی و ا ختراع کلماتش رو تو چند بخش آورده بودم و از اونجائیکه گل پسرم دیگه اکثر کلمات جملاتش رو درست و کامل میگه فکر کردم سلسله پست امیرعلی و اختراع کلمات شاید دیگه به آخرش رسیده باشه. و تصمیم داشتم کلماتی که بعدا یاد م میاد و یا اختراع میشه رو به همین پست اضافه کنم که امروز این کارو کردم.
البته اگه با این کارخاطر بعضی از دوستان بهتر از گلم ر و پریشان کردم شرمنده ام..
خانه ی دوست کجاست؟
در فلق بود که پرسید سوار
اسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
وبه انگشت نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبز از تر است
ودر آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت ابی است
می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ،سربه در می ارد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانی
وترا ترسی شفاف فرا می گیرد
در صمیمیت سیال فضا، خش خشی می شنوی
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا،جوجه بردارد از لانه ی نور
واز او می پرسی
خانه ی دوست کجاست؟