امیرعلی امیرعلی ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

امیرعلی ، دونه برفی

چطور میتونم تولد تو تبریگ بگم پسرم

1393/11/14 13:12
557 بازدید
اشتراک گذاری

15 بهمن سال 90

آره مامان خوب من

همون روزی که بخاطر دنیا اومدن آخرین نوه ات دلت می خواست جلوی تک تک پرستارها رو بگیری و ازشون سراغ دکترمنو بگیری  .همون روزی که نمیتونستی منو تو اون وضعیت ببینی و دعا می کردی هرچه زودتر دکتر بیاد و نوه کوچولوت امیرعلی  رو تو بغلت بگیری مامانی .

همون روزی که هرسال واسش لحظه شماری می کردی و عشق می کردی که تو همچین روزی امیرعلی بدنیا اومد و خاطره تولد اولین پسر خودتو برات تداعی می کرد.

آره مامانی پس چرا دو هفته صبر نکردی تا سومین تولد امیرعلی رو ببینی مامانم

اول تا 15 بهمن که راهی نبود کاش بودی مامانی کاش بودی

کاش می شد پارسال تولد امیرعلی رو تو خونه شما بگیرم ..ولی برف سنگین این اجازه رو بهمون نداد ..ولی امسال تصمیم دیگه ای داشتم....دلشکسته

اخه تو که اینقدر عاشق امیرعلی بودی چطور دلت اومد برا تولدش نباشی ..

امیرعلی همش گوشی  رو بر میداره و میگه میخوام به عزیز زنگ بزنم ..

وقتی میایم خونه تون همش سراغتو میگیره ..چی بهش بگم ..بگم کجا رفتی ..کربلاااا  !!!!؟؟؟؟؟؟

مامان جونم تو درو دیوارهای خونه و کوچه باید الان پرده های زیارت قبول می زدیم ..پس چرا رنگ پرده ها سیاه شده ...

تو که تو خواب همه میای و سفارش امیرعلی رو میکنی پس چرا به خواب من نمیای ..

دیگه باید آرزوی دیدنتو تو خواب داشته باشم مامان

تو رو خدا بیا به خوابم ...

آخه نامرد دلم برات خیلی تنگ شده ..تو رو خدا بیااا..


پسرکم... عزیز دلم ...منو ببخش که هرچه کردم نتونستم تولدتو تبریک بگم

امیدوارم سالیان سال به سلامت زندگی کنی دلبندم.بوس

پسندها (4)

نظرات (25)

مامان روژینا
15 بهمن 93 11:24
الهی که من بمیرم واسه دلت نمی دونی وقتی این پستاتو می خونم چه حالی میشم و اشکام سرازیر میشه. تنها، کسی که عزیز از دست داده میتونه این شرایط رو درک کنه. مریم عزیزم صبور باش و باش. باش برای پسرت باش برای همسرت میدونم که خدا کمکت میکنه عزیزم
مامان روژینا
15 بهمن 93 11:26
امیر علی کوچولو و ناز خاله تولدت هزاران بار مبارک باشه عزیزدلمای کاش میتونستم بهت جور دیگه و با هیجان و دلی شاد تبریک بگیم. ایشالا سالهای سال زنده و سلامت و شاد باشی زیر سایه مامانو بابای مهربون و دلسوزت
مامان لیلا
15 بهمن 93 13:00
تولد مبارك پسر قشنگ خاله ايشالا سايه پدر و مادر هميشه بالاي سرت باشه
مهدیه
15 بهمن 93 23:38
سلام مریم جان خبر فوت مادر رو از ریحانه جان گرفتم خیلی متاثر شدم تسلیت میگم عزیزم ان شاالله همنشین انبیا باشن! اسم شون رو نمی دونستم نشد براشون نماز اول قبر بخونم ولی اون شب خیلی براشون دعا کردم خدا به دلت صبر بده... مارو هم تو غمت شریک بدون
مامان علی
16 بهمن 93 9:57
سلام امیرعلی جونم عزیزم من دوست دارم تولدت وبهت تبریک بگم پسرک باهوش وخوشکلم با مامانت همدردی میکنم اما بهت این حق ومیدم که سهمت از روز تولدت تولدی که مامان بزرگ عزیزت اینقدر لحظه شماری میکرده،یک تولد مبارک باشه عزیزم عزیز دلم امیدوارم سالها سلامت وبادل خوش کنار. مامان بابای عزیزت زندگی کنی عزیزم برای هر مامانی زیباترین وقشنگترین روز روزیه که فرشته کوچولوش وبغل میکنه و امیدوارم ومیدونم وجود امیر علی عزیز مسکن خیلی خیلی قویه برای این روزها میبوسمتون
مامان علی
16 بهمن 93 9:59
وجود زیبایت وارد به دنیا میشود هدیه سالروزش این آوا میشود عاشقی چون مادر بی پروا میشود در شعر تولد غرق رویا میشود اینگونه سالی دگر از عمر تو آغاز میشود تولدت مبارک •
مامان علی
16 بهمن 93 10:02
• و تو در هیاهو چه شادمانه خاموش کردی آخرین شمع را و من در سکوت چه عاشقانه گفتم تولدت مبارک امیرعلی عزیزم هزاران بار تولدت مبارک و دوست دارم تقدیم چشمهای پر مهروپاک توباد ارامش و تسلی برای دل مریم مهربونم آمرزش ورحمت برای مامان بزرگ عزیز
مامان عالمه
19 بهمن 93 16:47
خدا رحمتشون کنه
مامان گلشن
26 بهمن 93 12:21
جز طلب صبر کاری از دستم برنمیاد. .با هر کلمه ای که نوشتی اشک ریختم ..خداوند خودش به دل شکسته ی شما صبر و بردباری بده ...بهترین رو از دست دادی ..یعنی مادر و این خیلی سخته
مدرسه ی مامان ها
29 بهمن 93 0:39
سلام مامان عزیز امروز با خوندن پیام شما خیلی شرمنده شدیم و وقتی به وبلاگتون سر زدیم بیشتر خجالت زده شدیم که در این یک ماه اینجا و توی دل شما چه خبر بوده و ما بی خبر... با خوندن پست هاتون هق هق گریه مون در اومد از خدا براتون صبر و تحمل طلب می کنیم میگن غم بی مادری رو کسی درک می کنه که این غم رو کشیده باشه، شاید درک شما برای ما کمی سخت باشه اما می دونیم که روزهای خیلی سختی رو سپری می کنید امیدواریم که بتونید در این روزهای سخت برای گل پسرتون هم مادر باشید و هم عزیز جون تا غم دل او دو برابر نشه که هم غم دوری عزیز جون رو به دوش بکشه و هم غمِ دل مادرِ عزیزش رو ... در این ایامی که پیش رو داریم دلتون رو بسپارید به حضرت زهرا سلام الله علیها که ایشون بیشتر از هر کسی شما رو درک می کنن و م یتونن آرامش بخش دلتون باشن خدا مادرتون رو رحمت کنه و با جد بزرگوارشون محشور بشن ان شاالله حلال کنید
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
ممنون ...شرمنده که ناراحتتون کردم ..شما هم حلال کنید.
مامان فرنيا
29 بهمن 93 7:48
سلام من الان خبر فوت مادرتون را خواندم و فقط صبر براتون ارزو ميكنم كه ميدونم غم سخت و بزرگيه و كنار امدن باهاش سختتر
زهرا مامان ایلیا جون
30 بهمن 93 3:06
عزززیز دلم با همه وجود درکت میکنم من 7 ماه باردار بودم مادرم و از دست دادم .بچه ام با دل خون با چشم گریون به دنیا اوردم .خییییلی سختی کشدم خیییلی .ایلیای من مامانم و ندیده .اما هر وقت میبینه دارم گریه میکنم .میگه دلت برای عزیز جون تنگ شده و میره عکسش و برام میاره.با این کارش خون به جیگر میشم ولی چه کنم خدا بیامرزتشون .چه کنیم اینم از شانس ما
مامان ثمره
1 اسفند 93 3:06
قلبم درد گرفت... خدایا مصلحتت و شکر به دوستم صبر بده خیلی .. خدا خودش آرومت کنه عزیزم بهت تسلیت میگم
محمد
3 اسفند 93 9:25
سلام بعضی جنسا قیمتی ندارن اما واقعا کاربردی هستن مثلا وسایل کاربردی آشپزخانه حراج نورورزی فروشگاه اینترنتی تلیپ آغاز شد.[ telip.ir ] تا 30 درصد تخفیف برای تمامی اجناس سایت بمناسبت نوروز
مامان مریم
3 اسفند 93 21:26
سلام مریم جون،امیدوارم که سلامت و آرام باشی،تسلیت واژه کوچکی است دربرابر غم بزرگ شما ولی با همه وجود به شما تسلیت میگم و براتون از خداوند صبر میخوام،مریم جون کاملا"درکت میکنم چون خودم مادرم رو از دست دادم و خیلی از وقتها جای خالیشو با گوشت و پوستم حس میکنمببخش که دیر بهت سر زدم،یه مدت بود اصلا"تو وب نبودم
مامان علی
9 اسفند 93 19:27
سلام مریم جانم،خوبی خواهر؟امیر علی جونم چطوره؟ امیدوارم توانسته باشی کمی ارومترشده باشی عزیزم. مراقب خودت باش امیر علی جان وجای من ببوس که دلم خیلی برای عکسهاش وخاطراتش تنگه.
الهه
10 اسفند 93 8:49
سلام عزیزم تولد شایان جون هم برگزار شد،خوشحال میشم تشریف بیارید
مدرسه ی مامان ها
16 اسفند 93 21:14
سلام مامان دونه برفی حالتون خوبه؟ خبری ازتون نیست، نگرانتون شدیم
تاپ
19 اسفند 93 20:40
برایه خرید تاپ هایه خوشگل پسرانه و دخترانه از فروشگاه ما دیدن نمایید: http://ninitavalod.mihanblog.com
مامان روژینا
25 اسفند 93 11:47
سلام مریم عزیزمکجایی گلم؟ دلم خیلی برات تنگ شده؟ امیر علی من خوبه؟
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
سلام شکر خوبیم
مامان علی
16 فروردین 94 20:16
سلام مریم جون عزیزم دختر بیا بیرون از لاکت بابا دلمون براتون تنگ شده خدا مادرت وبیامرزه عزیزم. اومدم سال نورو بهت با اجازه تبریک بگم.امیدوارم سال خوشی شروع کنی.بی غم.امیدوارم روح مادر مهربونت قرین شادی باشه عزیز دلم تورو خدا یک خبری ازخودتون بزار امیرعلی گلم ومیبوسم
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
سلام ممنون که به یاد ما بودین عزیزم
مامان نازنین زهرا
16 فروردین 94 22:07
سلام عزیزم کجایین پس؟میشه یه خبری از خودتون بدین...میدونم اتفاق سختی افتاده براتون اما دعا میکنم قوی باشی وتوکل داشته باشی
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
ممنون خوبیم
سمانه مامان بهداد
17 فروردین 94 22:21
ای جون دلم. خیلی وقته نمی اومدم وبلاگ حالا که اومدم با کلی خبرهای جورواجور سورپرایز شدم. ولی این خبر فوق العاده دپرسم کرد. واقعا ناراحت شدم. تسلیت میگم. غم آخرتون باشه. روحش شاد و قرین رحمت الهی
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
ممنونم عزیزم
مدرسه ی مامان ها
20 فروردین 94 0:17
سلام مامان عزیز دونه برفی سال جدید رو بهتون تبریک میگیم، هنوز هم از شما بی خبریم میدونیم که در آستانه ی روز مادر غم مادرتون دوباره بیشتر بر دلتون سنگینی می کنه اما امیدواریم تونسته باشید روحیه تون رو برگردونید شاید این بهترین هدیه ای باشه که می تونید در روز مادر به مادر بزرگوارتون هدیه کنید
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
بابت دلگرمیتون از شما و همه مامانهای محترم مدرسه سپاسگذارم.
مدرسه ی مامان ها
30 فروردین 94 11:00
سلام مامان عزیز امیرعلی خیلی خوشحالیم که قالب وبلاگتون دوباره روشن و پر از امید و پرواز به اوج آسمون ها شده
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
ممنونم عزیزم . امیدوارم بتونم محبتهاتونو جبران کنم.