عکسهای جدید امیرعلی
بقیه عکسها در ادامه مطلب ...
عکسهایی از تولد امیرعلی ..
یک ماه پس از فوت مادر عزیزم از اونجائی که به گفته خانواده بابایی من همیشه تو مصیبتها و گرفتاریهاشون خیلی کمک حالشون می شم و سعی میکنم اونها رو از این وضعیت دربیارم عمه و زن عموها و بچه ها پیش خودشون فکرکرده بودن که بهتره یه خورده منو از وضعیت بدی که داشتم بیرون بیارن تصمیم گرفتن به بهانه تولد امیر علی یه مهمونی کوچیک راه بندازن . و از اون جایی که میدونستن من برای تولد امیر علی هیچ وقت آروم نمی نشستم و حتما یه کار کوچیکی انجام میدادم خیلی ناراحت بودن گرچه من اصلا دلم نمیخواست تو هیچ مهمونی و بخصوص جشنی شرکت داشته باشم گرچه بابایی هم دست کمی از من نداشت و از روزی که مادرشو از دست داده بود خیلی زیاد به مامانی من دل بسته بود با اینحال از اونجایی که اون بنده های خدا بخاطر ما و شاد کردن دل کوچیک امیر علی خیلی زحمت کشیده بودن ما هم به این مهمونی رفتیم ..
واقعا دستشون درد نکنه بخاطر من این جشن کوچیک فقط به فوت کردن شمع و بریدن کیک و بازکردن کادو بدون دست و خنده و .. انجام شد و خیلی زود به پایان رسید..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حرم مطهر حضرت معصومه (ع)
داره فرار میکنه که ازش عکس نگیرم
امیر علی و دوست تپلیش کیانا
و امیر سام ریزه میزه شیطون بلا
عکسهای باغ عمه اینا ...کاری از دختر عمه نیلو
عکسهای هنری از امیرعلی به خواسته خودش
نقاشی پنکه که خودش بتنهایی کشیده و رنگ آمیزی کرده و ازش عکس انداخته ..آفرین پسرم
و پازلی که امیر علی بدون قالب پازل بدون کمک کسی رو زمین درست کرده..
و درنهایت این پست رو متبرک می کنم به عکسی از پدرمهربون و خوبم که انشاءا...خداوند سایه ایشان رو بر سرمون محفوظ نگه داره ، پس از پایان مراسم شب چهلم مادر عزیزم که همه بچه ها و اقوام نزدیک رو که اونجا حضور داشتن جمع کردن و برامون صحبت کردن و ما رو به آرامش دعوت کردن....
بابایی عزیزم خیلی دوست دارم و براتون آرزوی صحت و سلامتی و طول عمر دارم.