امیرعلی امیرعلی ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره

امیرعلی ، دونه برفی

پروانه های ابریشم

1394/3/26 11:30
2,453 بازدید
اشتراک گذاری

بنام خداوند مهربان


سلام پسر عزیزم

امروز می خوام داستان اون کرم کوچولوها رو برات تعریف کنم .

شاید زمانی که داری این پست رو می خونی اون  کرمهای نرم و سفید که یواش یواش  بهشون دست میزدی و می گفتی نرمو  نرمو  هستن رو به یاد داشته باشی....

 

 

دوست دارم یه دنیا...بوس

حدود یک ماه قبل (اردیبهشت 94 )همکارم چند تا کرم ابریشم برام آورد و گفت ببر برای امیرعلی .

من یکدفعه خیلی ذوق زده شدم و دیدم 30تا کرم سفید  و نرم و ناز مشغول خوردن برگ های توت هستن .چون تو این مدت اصلا به فکر پرورش این کرمها نیفتاده بودم..

واسه همین هم رفتم ویه عالمه برگ توت تهیه کردم و  آوردم خونه . اون روز من و بابایی باهم اومدیم دنبالت و شما هم طبق معمول پرسیدی مامان چی تو کیفت داری ؟...

منم گفتم : واست کرم ابریشم آوردم..خندونک

با اینکه تا اون موقع اصلا کرم ابریشم ندیده بودی خیلی استقبال کردی و خوشت اومد ..

من وبابایی برات توضیح دادیم که اینها باید اونقدر برگ توت بخورن تا قوی بشن و براخودشون خونه درست کنن یه خونه سفید و خوشگل که اسمش پیله است و بعد از چند روز تبدیل به پروانه می شن و بال بال می زنن و میان بیرون..خیلی جالب بودن حتی وقتی که خوب گوش میکردیم صدای خش خش خوردنشون رو هم  میتونستیم بشنویم ..

گرچه قبلا کارتونش ر ودیده بودی ولی زیاد برات قابل درک نبود ..ولی الان داشتی تمام مراحلشو خودت به چشم میدیدی و من هم از خوشحالی تو خوشحال بودم . 

بعدش هم   از اون روز همش منتظربودی که خونه درست کنن و پروانه بشن..

این هم عکسهاش:... ولی متاسفانه اون روز تنظیمات دوربین به هم خورده بود و عکسها این مدلی شدغمناک

وبالاخره.. بعد از یک هفته تند و تند برگ خوردن یه روز صبح که از خواب بیدارشدم دیدم که لابلای اون برگها که از شب قبل دست نخورده باقی مونده بود پیله های کوچک سفید دراومده انگار دونه های برف رو شاخه ها نشسته بود... منم که عاشق برف...زیبا

 

بعد از چند روز این مدلی شدنراضی

 واین هم تولد اولین پروانه

و بعد از چند روز انتظار

این هم از بقیه مهمونامون ... هوراااا  بالاخره بدنیا اومدن.

و این هم جفت گیری و تخم گذاری این پروانه ..که البته این پروانه مال من نبود  من این عکسو از توی سالن پرورش انداختم.

 

این هم میوه خوشمزه توت که حاصل چیدن برگ درختهای توت بود..

نکته جالبی در مورد توتهای سیاه هست که احساس کردم اگه  بدونی بد نیست. زمانی که به این توت دست میزنی رنگ طبیعی این میوه بشدت روی دستها اثر میذاره و دستها رو سیاه میکنه طوری که احساس میکنی باید دستها رو تو مایع سفید کننده بذاری خندونک ولی  جالب اینجاست که پاک کننده یا به اصطلاح پاد زهر رنگ تیره این میوه تو خودشه یعنی همون توتهای قرمز رنگ که هنوز سیاه نشده ..

بعد ازاتمام کارت چند تا از اون توتها رو کف دستت میذاری و دستها رو بهم میمالی مثل اینکه داری با صابون دستتو میشوری ...معجزه میکنه ...بعدش هم میتونی دستهاتو بشوری ..خیلی جالبه.

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

تو پست بعد عکسهای سفر به همدان رو برات میذارم ...

تا بعد ..

شاد باشی و سلامت دلبندم

  محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس محبتبوس

پسندها (4)

نظرات (7)

بابا و مامان
27 خرداد 94 14:13
سلام عزیزم به به بس به دنیا اومدن چه جالب تولدشون مبارک الان داشتیم با یاسمن نگاه می کردیم انقد براش جالبه دو سه بار عکسها را بر گردونده نگاه کرده و همش داره راجبش ازم می پرسه چطوری درست شدن و از کجا اومدن اون عکس در اومدن و تولد پروانه ها هم خیلی جالبه براش ممنون از مامان گل و مهربون که برامون این صحنه قشنگ و به تصویر کشیدن راستی یاسمن می گه مامان بپرس چرا پروانه ها رنگی و سفید نیستند
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
سلام عزیزم خوشحالم که خوشتون اومده .. خواهش میکنم عزیزم. یاسمن جونی اون پروانه ها چون پروانه های ابریشم هستند رنگشون فقط سفیده .وقتی از تو پیله درمیان یه خورده کرم رنگ هستند ولی کم کم سفید میشن ولی رنگهای دیگه نمیتونن باشن چون از نسل کرمهای ابریشمن . چند روز دیگه عکس بقیه پروانه هارو هم میذارم ببینی گلم.
بابا و مامان
28 خرداد 94 9:37
ممنون خاله جونم
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
خواهش میکنم عزیزم.
مامان علی
28 خرداد 94 11:29
سلام مریم جونم، وای چقدر نگاه قشنگی داره امیرعلی جون!بهشون.عین متفکرای حرفه ای.قولبونش بشم من مریم من یادمه سال 5ابتدایی بودم،کاردستی داشتیم!یادته که من رفتم. خرازی چندتا پیله. رنگی گرفتم وباهاشون یک سبد جوجه درست کردم. ولی هیچ وقت کرم های توشون وندیدم فقط تو کتاب خوندیم! وقتی گفتی که برگها رومیخوردن صداشون میومد،خیلی تصورش قشنگ بود عین این برنامه کودک ها ولی واقعی!نرم نرمو اسم خیلی قشنگیه براشون. پروانه هاشون اینجور که متوجه شدم از کامنت بالا فقط سفیدن ورنگی نمیشن؟ پست قشنگی بود،مرسی امیرعلی عزیزم ومیبوسم
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
سلام عزیزم خدا نکنه خاله پسرم کلا حرفه اییه آره عزیزم هم صدای خوردن برگها قشنگه هم اینکه فقط سفیدن ممنون خاله جون
مامان علی
28 خرداد 94 11:32
مریم جونم من قالب عوض کردم شاید مشکل از قالب بوده، دوباره اگه نشد بهم بگو تایک قالب دیگه بزارم، فدات شم رمز جدیدم که برات گذاشتم، درسته؟ حالا همچین. چیزیم نیسا،خودت وبه زحمت ننداز عزیز دلم.
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
قالب نومبارک ..ولی بازهم مشکل قبلی حل نشده احتمالا تو یکی از تنظیماتش دست کاری کردی مثلا غیر قابل کپی و یا راست کلیک کردن روغیر فعال کردی ... ممنون عزیزم آره رمزو دارم.
مامان روژینا
1 تیر 94 9:32
ای جووونم حسابی شد کلاس آموزشی خیلی جالب بود منم تا حالا از نزدیک ندیده بودم مراحلش رو عزیییییز دلم که چقد مشتاقانه پیگیر پروژس آفرین به این مامانی با ذوق که به صورت عملی آموزش میده !کارت درسته مریمی
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
بله دیگه خانم چی فکر کردی آره واقعا خیلی براش جالببود. مااینیم دیگهههههه
مامان کارن( رزیتا )
1 تیر 94 11:38
سلام مریم جون و امیرعلی عزیزم ..... چقدرررررررررررررررررر جالب بود مراحل تولد پروانه ها و اینکه تونستی به موقع ازشون عکس بگیری بهت تبریک میگم عزیزم ولی من اصلا این مدل پروانه ها رو دوست ندارم که هیچ تازه ازشون می ترسم اگه یکیشون تو اتاق باشه لرزه بر اندامم میفته خخخخخخخخخخخ
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
سلام عزیزم خواهش میکنم گلم . باید بگم که این پروانه ها مثل بقیه پروانه ها زیاد پرواز نمیکنن یا حداقل اونهایی که تو خونه ما بودن از جاشون تکون نمی خوردن و فقط تو محدوه خودشون حرکت می کردن. دیگه نترسیااااا
مامان کارن( رزیتا )
1 تیر 94 11:39
نکته ای که در مورد توت سیاه گفتی خیلی خیلی جالب بود مرسی دوستم
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
خوشحالم که خوشتون اومد عزیزم برای خودم هم جالب بود.