امیرعلی امیرعلی ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

امیرعلی ، دونه برفی

مهمانی قبل از ماه مبارک

1394/3/28 10:46
1,606 بازدید
اشتراک گذاری

عازم یک سفرم ، سفری دور به جایی نزدیک
سفری از خود من تا به خودم
مدتی هست نگاهم به تماشای خداست و امیدم به خداوندی اوست …

              Image result for ‫ماه رمضان متن‬‎

سلام پسرم

قول داده بودم که پست جدیدم سفربه همدان باشه

ولی یه اتفاق قشنگتر افتاده ما داریم به یه مهمونی میریم

یه مهمونی یکماهه که یه میزبان خیلی خیلی خوب داره

قول داده بودم دیگه از دلتنگیهام برات ننویسم .... ولی ........

 

ولی اجازه بده یکم  بگم ..

آخه ماه رمضانه ...و رمضان برای من یعنی یه دنیا خاطره غمناک

یعنی یه دل مهربون و از خود گذشته که قبل از اینکه یه دختر ته تغاری به خودش تکونی بده سفره افطارش پهنه 

یعنی یه صدای دلنشین موقع سحر که میخواد این دختر واسه سحری خواب نمونه " مامان پاشو داره اسئلک میخونه ها ..."

و یه دلتنگی خیلی بزرگ که  قلبمه شده تو دل این دختر. دختری که الان خودش یه مادره

مادرم

دلم میخواد امسال هم مثل همیشه سفره افطاری تو پهن کنی سرتا سر هال خونه و منتظر بمونی تا بچه ها یکی یکی سر برسن و روزه شونو باز کنن ..و خودت به بهانه روزه نبودن لب به چیز ی نزنی و دغدغه این رو داشته باشی که نکنه به یکی از بچه هام خوب غذانرسیده باشه....

دلم میخواد وقتی وارد حیاط خونه میشیم خونه رو سوت و کور نبینیم  و یه بابایی تنها  که درتکاپوی پر کردن جاهای خالی خونه است.

دلم میخواست دم افطار عطر خوش غذا دوباره تو خونه بپیچه و .. و .. و..

مامانی چقدر دیروز تو دورهمی بچه ها  تو خونه ما جات خالی بود.

چقدر یادت رو زنده کردیم و برات صلوات فرستادیم ..امیدوارم بهت رسیده باشه..گرچه میدونم خودت اونجا حضور داشتی..

اگه بودی همش میگفتی:

  • مامانی اخه تو که روزه ای چرا 20 تا مهمون دعوت کردی خونه ات

- منم می گفتم " اشکال نداره مامانی شما فقط حرص نخور .. آخه نیلوفر این سری که از تهران اومده بود نیومده بود خونه مون و اداره که بودم زنگ زدو گفت میخوان با دنیا اینا بیان اینجا ..من هم دیدم بهترین فرصته که این بار این دور همی ها تو خونه خودمون باشه بقیه رو هم دعوت کردم..

  • بعد شما می گفتی : آخه تو روزه ای .. از سر کار هم که اومدی خسته ای ... پس کی میخوای استراحت کنی .. کی میخوای  به بچه ات برسی ..چیزی خورده ...چرا اجازه دادی امروز دیر تر بیاد خونه .... 

- مامان تو رو خدا اینقدر ناراحتی نکن دیگه همیشه که نیست .. از فردا هم به بچه خوب میرسم  و هم حسابی استراحت میکنم ..تو رو خدا اینقدر غصه منو نخور دیگه بذار بهت خوش بگذره.. من هم امروز خیلی خوشحالم که تونستم بچه ها رو دورهم جمع کنم..............

غمگیندلشکستهغمناکغمگیندلشکستهغمناکغمگیندلشکستهغمناکغمگیندلشکستهغمناک

مامانی نبودی ولی جات خالی بود ...خیلی

تواین حرفها رو به من نزدی ولی به جات آبجی معصوم و آبجی خورشید و بقیه بچه ها هزاربار این جملات رو تکرار کردن..ولی            

                دانه فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه               هردوجان سوزند اما این کجا و آن کجا

خیلی خوش گذشت ولی اگه بودی میتونست خیلی بهتر هم باشه..

آبجی معصوم و آبجی افسانه هم روزه بودن و چون مهمونی تا افطار طول کشید بعد از رفتن بقیه پیشم موندن و باهم اولین روزه شونو باز کردن.

خیلی  عجیبه که آدم از چند ساعت بعدش خبر نداره

چون هیچکدوم مون فکر نمی کریدم که اولین افطار رو با هم بخوریم.. ولی قسمت این بود..

این هم  تهیه سالاد ماکارونی و سالاد توپی و ژله  برای مهمونهای خوبم..

نشد ازهمه تزئینات عکس بگیرم ولی از اون جایی که تو وقت بسیار کم باید اینا رو درست می کردم مجبور شدم از تزئینات سریع و ساده تر استفاده کنم. جا داره که از همسر عزیزم تشکرکنم آرام

نوش جان

پسندها (7)

نظرات (19)

بابا و مامان
29 خرداد 94 10:54
سلام خسته نباشی عزیزم خدا مادر مهربونتون را رحمت کنه ودر بهشت در بهترین جایگاهها باشند انشالاه
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
سلام ممنونم عزیزم. خدا رفتگان شما هم غرق رحمت کنه انشاءا...
مامان اهورا
29 خرداد 94 23:00
سلام مریم جون با خوندن خط به خط مطلبت بغضم رو خوردم ،مطمئنم که از دست دادن مادر غم سنگینیه ،خدا بهتون صبر بده ،امیدوارم خداوند روح مادرعزیزت رو شاد کنه و با فاطمه زهرا (ص)محشورش کنه ،ماشااله چقدر هنرمند هستید خدا خانواده گرمتون رو براتون نگه داره و همچنین نماز روزهاتون هم قبول باشه
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
سلام گلم شرمنده قصد ناراحت کردن شما رو نداشتم.ولی.. ممنونم عزیزم ..خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه و برای تک تک اعضای خانواده تون آرزوی سلامتی دارم/ شرمنده می کنی خااانم .. در هنر و دست کمال ما کجا و شما کجا.. نماز و روزه شما هم مقبول عزیزم.
مامان آرزو
30 خرداد 94 10:48
___________________-------- _________________.-'.....&.....'-. ________________\.................../ _______________:.....o.....o........; ______________(.........(_............) _______________:.....................: ________________/......__........\ _________________`-._____.-'شاد باشي مهربون ___________________\`"""`'/ __________________\......,...../ _________________\_|\/\/\/..__/ ________________(___|\/\/\//.___) __________________|_______|آرزومند آرزوهــــاي قشنگت ___________________)_ |_ (__ ________________(_____|_____) ............ *•~-.¸,.-~* آپ کردم *•~-.¸,.-~*............
مامان فاطمه سادات
30 خرداد 94 11:51
التماس دعا مامان خوب
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
محتاجیم فدات
مامان علی
31 خرداد 94 10:30
سلام مریم گلی.ماهت عسل،طاعاتت قبول عزیزم نظرات دوروز پیش من تایید نکردی!یا نرسیده! امیدوارم اولی باشه!!!!
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
سلام به روی ماهت عزیزم دو تا نظر تو 28 خرداد برام گذاشته بودی که تائیدش کردم .. ضمن اینکه من همچنان نمیتونم پستهاتو باز کنم.
مامان عسل 
31 خرداد 94 18:53
سلام مریم جون خسته نباشی عزیزم..به به چیکارکردی کدبانویی هستیا..نوش جون..خدامادرگرامیت هم بیامرزه جاش توبهشت باشه ایشالله که البته میدونم جای همه مادراتوبهشته..
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
سلام گلم اختیارداری عزیزم انشاءا.. که همینطوره ممنون
مامان روژینا
1 تیر 94 9:39
عزیییییز دلم خدا مامان مهربونت رو رحمت کنه واقعا درد بزرگ و غیر قابل هضمیه امیدوارم خدا عزیزات رو برات حفظ کنه و غم آخرت باشه
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
ممنون عزیزم قصد ناراحت کردنتون رو نداشتم ببخشید.
مامان روژینا
1 تیر 94 9:40
مثل همیشه خوش ذوق و با سلیقه وای چه غذاهایی گشنم شد ایشالا همیشه دلت شاد و تنت سلامت باشه عزیز دلم
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
خواهش میکنم عزیزم پیش شمادرس پس میدیم.
مامان روژینا
1 تیر 94 9:41
ما منتظر پست همدانیم زودتر دیگه خانوم خانوما
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
در اولین فرصت
مامان کارن( رزیتا )
1 تیر 94 11:51
سلام مریم جون با خوندن پستت گریه م گرفت منم همیشه ماه رمضونا بیشتر از هر وقتی دیگه دلم هواشو میکنه ..... ولی خب چه میشه کرد سرنوشت من و تو اینجوری رقم خورده عزیزم خوبه مادر شما امیر علی جونو دیدن مادر من که اصلا کارن رو ندید
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
سلام عزیزم شرمنده شرمنده ولی خودت میدونی که چقدر سخته هرجوری که میخوام خودمو سرگرم کنم باز از یادم نمیره یعنی چیزی نیست که بشه باهاش کنار اومد. درسته امیرعلی رودید و خیلی زیاد و بیشتر ازاینکه فکرشو بکنی بهش محبت کرد ..الان همش امیر علی میگه من عزیزو خیلی دوست داشتم چرا دیگه نمیاد
مامان کارن( رزیتا )
1 تیر 94 11:52
چه چیزای خوشگل و خوشمزه ای درست کردی دستت درد نکنه و نوش جونتون
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
خواهش میشه شما هم بفرمائید
مامان علی
1 تیر 94 12:04
نه عزیزم منظورم برای همین پست بود! مریم جونم فدات بشم اینقدر خودت واذیت نکن مامانم ناراحت میشن باورکن عزیزدلم الهی بگردم ته تغاری خونه ام بودی خیلی به مامان وابسته تربودی.خداروشکر خواهرهای بزرگتر نزدیکتن. چقدر غمناک نوشتی دختر اشک ریختم واسه سطرهای اول پستت وبرای مامان طلب رحمت کردم. طا عاتت هم قبول،مارو هم دعا کن لطفا.
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
واقعا قصد اذیت کردن دوستای خوبم رو نداشتم. بله خواهر بزرگتر داشتن هم واقعا نعمتیه ممنون عزیزم.محتاجیم به دعا
مامان علی
1 تیر 94 12:11
مریم گلی کدبانو چه کردی به به، خیلی هم عالی بوده پذیراییتون،جای ماهم خالی،خخخخخ منم چندبار سالاد توپی درست کردم ولی کلم یا هویج و....خوب به سیب زمینی نچسبیده نمیدونم چرا! برای شما خیلی خوب شده.. فدات شم غصه هات وبسپار به باد،دلت. واروم کن،بابای مهربونت با نگاه غمگین شما داغون میشه طفلی قبول دارم همه حرف هات اما چه میشود کرد روزگارست وناجوانمردانه بازی میکند! میبوسمتون، عزیزان دلم
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
کدبانو رو خوب اومدی حتما خوب تو نغلطوندی گلم وگرنه شما استاد مائین. از همدردیت ممنونم عزیزم خداوند رفتگان شما رو بیامرزه.
مامان سمیه
13 تیر 94 0:16
سلام خدا گل پسرتو برت حفظ کنه... به وبلاگ کوچولوی منم سر بزن...
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
ممنون عزیزم ....حتما
مامان علی آقا
30 تیر 94 9:47
سلام مامان عزیز دونه برفی ببخشید پیامتون رو مخفی کردم چی شده؟ چطور نمی تونید وارد وبلاگ مدرسه بشید؟
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
سلام ببخشید حواسم نبود ذخیره در پیش نویسها رو تیک بزنم. نمیدونم فقط در حال باز شدنه و تلاش میکنه ولی باز نمیکنه...
مدرسه ی مامان ها
6 مرداد 94 9:29
سلام مامان عزیز حالتون خوبه؟ هنوز مشکلتون برطرف نشده؟دلمون براتون تنگ شده ها...
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
سلااام ممنون نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه منم همینطور
مدرسه ی مامان ها
8 مرداد 94 5:07
عجیبه! فایلی که براتون ایمیل کردم رو دیدید؟ پیام آخری که در قسمت مدیریتتون گذاشتیم رو خوندید؟
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
راستش تو ایمیلم چیزی نیومده . منم تعجب کردم. آدرس ایمیلم اینه ..m.nr87@ yahoo.com
مامان محمد طاها
29 مرداد 94 9:30
سلام مریم جون با خوندن این پستت واقعا ناراحت شدم ... مادر یکی از بزرگترین نعمت ها تو زندگی ما و من از اینکه مامان کلت دیگه پیشت نیست خیلی متاسفم ... انشالله هر چی خاک اونه عمره شما باشه روحش شاد
مریم مامان دونه برفی
پاسخ
سلام عزیزم فدات بشم. ممنون و شرمنده از اینکه ناراحتت کردم.