نمکستان امیرعلی
بنام خداوند مهربان
- دستمو به عنوان میکروفون جلوی دهانش میگیرم و میگم شما :
بسم لا یا خمیم (بسم الله الرحمن الرحیم)
امی عیی ایضایی (امیرعلی رضایی )
بعدش دستشو جلوی دهان من میگیره و میگه :
مامان امی عیی ایضایی -بابا امی عیی ایضایی
-بخاطر ورجه وورجه های زیاد دستش چسبید به بخاری و سوخت .فرداش که
دستشو نگاه کردم و گفتم خوب میشه عزیزم میگه :
غصه نخوی (نخور)... مامانی ..خوب میشه ..غصه نخوی مامانی .
- این اواخر موقع شیرخوردن گاهی اوقات مامانم بهش میگه :امیرعلی دیگه نخور پیف پیف پیف و اون هم با عصبانیت جبهه میگیره .
چند روز پیش که مامان و بابا اومده بودن خونه ما سرسفره غذا آقا هوس کرد شیر بخوره و قبل از اینکه خواستشو بگه رفت طرف مامان و بابای من و گفت :
عزیز ، بزرگه (بابابزرگ ) برین خونه تون .
-یه روز صبح که می خواست با بابایی بره خونه عمه یادش اومد که کیفش که حاوی کتاب و دفتر ومداد رنگیه همراش نیست برمیگرده به باباش میگه :
بابایی بویو خونه بالا کیف بیار
باباش میگه آخه نمیتونم شما رو تو ماشین تنها بذارم
میگه :من میمونم میمونم بیو بالا کیف بیار.
خونه بالا: اسم خونه ما چون طبقه سومه
- تو راه به مغازه که میرسه میگه :
بابایی کیک -شیر- آوی وه (آب میوه ) خونه عمه بوخویم .
بعدش هم تلفنی به من میگه:
مامانی خوبی کای کای ؟ (سرکاری )
میگم آره عزیزم شما کجایی؟
میگه : خونه عمه نی کیک، کوچه، شیر، سیمنی، پیاز ، پویو ، خوندم.
(خونه عمه شیرو کلوچه و سیب زمینی و پیاز و پلو و... خوردم)
آجی مدسه میمینیسه (آجی رفته مدرسه بنویسه)
عمه نی بر وزن مامانی
- بعد ازهرخرابکاری : بخشید مامان جون
- بعد از هراتفاق :ایشکای ندایه خوب میشه (اشکال نداره خوب میشه)
- برای مشارکت یا به بیانی فضولی کردن میاد و میگه :کمک کنم .... امی عیی
کمک کنه...بعدش هم دست رو کمر میگیره ومیگه:
خستتتتته شوددددم .
بادکنکشو ترکونده ، دستاشو گذاشته پشتشو به دیوار تکیه داده و با قیافه
حق به جانب میگه :
مامان دوبایه بخیه (مامان دوباره بخره)
- چند وقتیه که روزها آزاده و از پوشک خبری نیست تا شب . شبها که میخوام
پوشک ببندمش میگه:
نیمیخواد بابا عبض کده .
یه بار به شوخی بهش گفتم : همون که بابا پارسال عوض کرده میگی ؟
آیه بابا پاسال عبض
راستی یه خبر خوش :
شنبه 10 /12/92 پوشک امیرعلی تا صبح
خشک خشک بود . اون قدر ذوق زده بودم که دلم
میخواست به همه دنیا اس بدم.