ماجراهای امیر علی و پوشک -مرحله 3
ماجراهای امیر علی و پوشک -مرحله 3 الحمدالله
- مرحله هفتم : نتیجه آزمون
سه شنبه 93/01/19 برای اولین بار گفتی ..« مامان جیش دارم ...» 
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
اونقدر خوشحال شدم که اگه یه دانشجوی ارشد منو میدید میگفت دکتری قبول شدی؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!
- مرحله هشتم : مصاحبه
امیرعلی : جییییییییییییییییییییییش جییییییییییییییییییییییییییش
مامان : امیرعلی جیش داری ؟؟؟
امیرعلی : نه ندالم میخوام بلم بیخوابم 
(همیشه موقعی که نمیخوای یه کاری رو انجام بدی میگی برم بخوابم)
مامان : نه پسرم باید بره جیش کنه بعد بخوابه و باهم تا دستشویی شعر میخونیم:
شيشصد و شصت و شيش سه تا شيش داره
بقالي سر كوچه كيشميش داره
بچه كه از خواب پا ميشه جيش داره
حاجي كه از مكه مياد ريش داره...
الان چند روزه که دیگه خوشبختانه کلمه کلیدی جیش دارمو به زبون میاری و اگه یه وقت سرگرم بازی شدی با دستت رو شلوارت رو نگه میداری و من میفهمم که یه کاری داری .
شبها هم که یه مشمای بزرگ زیرت پهن میکنم .دم دمای صبح هم میبرمت دستشویی و اکثر اوقات جات خشکه و کلا با پوشک خداحافظی کردی ..
خدایا شکرت
امیدوارم همه ما بتونیم درتمامی مراحل زندگیمون مشکلات رو پشت سربزاریم وقبل از اینکه فشار زندگی ما رو از پا دربیاره بر اسب امید و صبر سوار بشیم و بر سختیها بتازیم.
آمین.
گفتم حالا امیرعلی جون باماقهرکرده
آنفرین پسرگلم اینقدر ماه شدی وبزرگ شدی-ماهم کم کمک باید پروژ ه ی می می گیرون وجیش گیرون وشروع کنیم!
...من و امیرعلی براتون آرزوی موفقیت داریم گلم.
