عشقولانه ای از جنس امیرعلی و روژینا گلی در یک روز بخصوص
یه پنج شنبه شیرین و به یاد موندنی
سلام پسر گلم
پست امروز من خیلی ویژه است
آخه بعد ازمدتها تونستم یکی از دوستهای خوب وبلاگیمو ببینم . که اون هم به یمن وجود شماست.
آره گلم اگه یادت باشه پنج شنبه گذشته یعنی 93/03/08
من و شما با روژینا کوچول و مامان ریحان گل و با صفاش تو پارک فومن قرار داشتیم .
نمیدونم چه حسی بود ولی به محض ورودشون به پارک همدیگرو شناختیم.
چی بگم از خودت و روژینا که انگار خیلی وقته همدیگرو می شناسین میگی نه خودت ببین .. قربونتون برم...
بعد از اون هم شروع کردین به ورجه وورجه و بازی اون قدر که من و ریحانه جون نتونستیم درست و حسابی باهم صحبت کنیم .
ولی شیرین زبونیها و کارهای قشنگتون برامون خوشایند بود.
ادامه رو ببینید......
این اولین عکسی بود که باهم انداختین. کوچولوهای من
قربون پسر دست به توپم بشم....
این هم از مرحله سخت بستنی خورون ... ای جانم
این هم چندتا از دوستهای دیگه که شما باهاشون آشنا شدی .
چقدرهم تحویل گرفتی !!!
خسته شدی پسر مامااااااااااان ؟
منو تنها نذاااااااااااااااااااااااااار....
خدا حافظتون باشه خوشگلهای من
پاورقی 1:
درسته که من و ریحان جون نتونستیم خوب همدیگرو ببینیم ولی این تازه اول آشنائیمون بود . همین که تونستیم لحظات شادی رو برای بچه هامون فراهم کنیم و باب دوستی رو باز کنیم هم خودش غنیمته.
پاورقی2:
گاهی بی هیچ بهانه ای کسی را دوست داری ،
اما گاهی با هزار دلیل هم نمی توانی یکی را دوست داشته باشی !
آنا گاوالدا
برای عاشق شدن
نباید یک شخصیت متفاوت را دوست داشت ،
برای عاشق شدن باید یک شخصیت عادی را متفاوت دوست داشت !
میلان کوندرا