امیرعلی امیرعلی ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

امیرعلی ، دونه برفی

عید فطرمبارک

اَللّهُمَّ اَهْلَ الْکبْرِیاءِ وَ الْعَظِمَة وَ اَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ خدایا خیلی سعی کردم قدر این مهمونی رو بدونم ولی بازم احساس می کنم نتونستم… یعنی سال بعد هم ما رو دعوت می کنی؟    سلام عزیزان عید فطر برشما مبارک و طاعات و عباداتتون مقبول   حالامیریم سراغ مصرع جامونده شعر اینجانب .. بــــــــــــــــله  دیگه شاعرش هم خودم بودم متاسفانه ظاهرا هیچ کدوم از مامانهای مهربون دوست نداشتن تو مسابقه شعر شرکت کنن و انگاربا شعر و شاعری رابطه خوبی ندارن... ولی خب  ما میگیم که مصرع جا مونده چیه : اگه پست قبلی رو ببینید متوجه میشید. ...
9 مرداد 1393

ویژه شب قدر - رمضان 93

اگه شما جای شاعر بودیدچه مصراعی رو جایگزین نقطه چین میکردین ؟؟؟ یاعلی از سر زلف توام مجنـــون و شیدا یاعلـــــی        مست آن روی و جمالت همچو لیلایا علــی من به خاک افتاده ات ای  شیررعنا یا علی        بند از پایم رها کن بند دنیا یا علـــــــــــــــی گرچه دنیا کرده بی رحمانه بلوا یاعلی   من اگر کشتی نشیــن ساحل تنهایــی ام     من اگر محصور درمیخانه ویرانــــــــــــــــی ام من اگر عزلــت نشین لحظه بی تابــــی ام     من اگر در اعتکاف مســــــجد و مهمانــــی ام عشق تو اند...
29 تير 1393

قصه های شب امیرعلی 1

پسرم شما کی هستی ؟ .................  «دونه ورفی »(دونه برفی ) بعدش هم خودشوبه من میچسبونه و میگه :      «بگو جوجه طلایی ...بگو پیش پیشی ملوسم» من : جوجه طلایی من کیه ؟...... خودشو لوس میکنه و صورتشو به صورتم  میچسبونه و میگه : « منم » پیش پیشی ملوسم من کیه ؟ .... « منم منم » امیرعلی : «حالا شعرشو میخونی ؟» من:     پیشی پیشی ملــــــــــــــــوسم ........میخوام تو رو ببــــــــــــــــوسم           مامانم  نمیذاااااااااااااا...
24 تير 1393

رمضان کریم

خدایا کمکمان کن که در این ماه رمضان تمرین کنیم ترک هرآنچه که درک دوران ظهور را به تأخیر می اندازد . . .   خدایا کمکمان کن چترِ گناه را در بارانِ رحمتِ رمضانت بسته نگه داریم ... آری ؛ چترها را باید بست ، زیر باران باید رفت ... ...
17 تير 1393

29 ماهگی

در بیست و نهمین ماهگرد زندگیت                            نگاهت را قاب می گیرم در پس آن لبخند که به من شور و نشاط زندگی می بخشد. امروز روز توست                    بزرگتر شدنت مبارک پسرکم دوستت داریم به اندازه ...... بی نهایت   ...
15 تير 1393

امیرعلی دراداره مامان

بنام خداوند زیبائیها . سلام گل پسر ..قند عسل چطوری مرد بزرگ ....!!!!!! به قول خودت : بلند ( همون بزرگ) و میگی : من دیگه بولندم .. بولند بلند آره وقتی یه پسر قندعسلی نرده های پله رو خودش میگیره و از طبقات میره بالا  ، وقتی با مامان اتمام حجت میکنه که :« مامان سرکار نریاااااااا!!! » یا وقتی فرمونو گاز و کلاچو میشناسه و شبیه سازی میکنه و میگه : « مامان زیاد گاز نده بزن دنده 2 »  و..و...و   ..حتما بلنده دیگه ... و از همه مهمتر ... کسی که از صبح پا میشه و با مامانش میره اداره دیگه بچه نیست ...بزرگه بزرگه .. و اینک شرح ماجرا سه شنبه  93/04/...
5 تير 1393

متولدین امروز - سه شنبه 15-11-92

تاريخ : سه شنبه 15 بهمن 1392 | نویسنده : مامانی محمد طاها سه شنبه 15 بهمن 1392   سلام سلام نه عزیزم تعجب نکن نه امروز تولدته ...نه مامان اشتباه کرده ..نه نت به مشکل برخورده... بالا خره بعد از مدتها تونستم عکس صفحه متولدین امروز رو با تاریخ تولد ت پیدا کنم. برو پائین ببین عکس های خوشگل خودتو دوستاتو...     آرشین کسرا اسرا ارتین امیر علی نورعلی کیان سام نازدار ما،محمدرهام صدرا كوچولو رادین میرزایی ...
31 خرداد 1393

نیمه شعبان

... و خداوند عشق را آفرید...   تفعل زدم نیمه ی شب به قرآن  کتابی که از وحی شیرازه دارد برای دلم آیه ی صبر آمد   ولی نازنین ، صبر ، اندازه دارد . . . (اللهم عجل لولیک الفرج) عصر انتظار، ولادتت را به جشن گرفته است، ای گل نرگس چشمان منتظر ما، خیس از اشک شوق میلاد توست مهدی زهرا خجسته باد میلاد مولود نجات   ...
25 خرداد 1393

نقاش کوچولو و عکسهای جامانده از سال 92

هوالمصور نقاشی زمستان 92 توسط استاد دونه برفی قربون خودکارگرفتنت دست کوچولوی مامان                                                              ای جـــــــــان...اینجا  هم درحال خوندن  چشم چشم دو ابرو هستی و هم  به ترتیب داری اونها رو میکشی. و این هم پرده برداری از یک اثر هنری ارباب حلقه ها ؟؟؟؟؟؟ !!!!!!!!!!!    ...
20 خرداد 1393

عشقولانه ای از جنس امیرعلی و روژینا گلی در یک روز بخصوص

یه پنج شنبه شیرین و به یاد موندنی سلام پسر گلم پست امروز من خیلی ویژه است آخه بعد ازمدتها تونستم یکی از دوستهای خوب وبلاگیمو ببینم . که اون هم به یمن وجود شماست. آره گلم اگه یادت باشه پنج شنبه گذشته یعنی 93/03/08 من و شما با روژینا کوچول و مامان ریحان گل و با صفاش تو پارک فومن قرار داشتیم . نمیدونم چه حسی بود ولی به محض ورودشون به پارک همدیگرو شناختیم. چی بگم از خودت و روژینا که انگار خیلی وقته همدیگرو می شناسین میگی نه خودت ببین ..   قربونتون برم...                       &nbs...
11 خرداد 1393