ماجراهای امیر علی و پوشک -مرحله 1
یاحق
نیمه دوم اسفند ماه بود که من تازه خونه تکونیمو شروع کرده بودم . کارهام به نیمه رسیده بود و من تصمیم داشتم فرشهامو بفرستم قالیشویی ولی مستاصل بودم . چون اگه بعد ازعید شمارو از پوشک می گرفتم بازهم فرشهام کثیف میشد. تو این فکرها بودم که یهو تصمیم گرفتم تو این فاصله تا قبل از عید باهات تمرین کنم . این بود که پوشک از پاهات باز شدو شستن فرشها رفت برای مرحله آخر خانه تکونی من.
- مرحله اول : آشنایی با دستشویی .
این مرحله خیلی سخت بود چون شما رو به یاد آب بازی مینداخت و هوس میکردی من و خودتو خیس کنی و شیلنگ اب رو برداری و .... خلاصه همه کاری انجام میشد جز کار اصلی ..یعنی اصلا نمیدونستی باید چیکار کنی و فکر میکردی دستشویی فقط جای آب بازیه..
- مرحله دوم : کثیف شدن جاهای مختلف .
که متاسفانه منو خیلی عصبانی میکرد. چند روزی رو صبر کردم و تلاش. ولی کم کم با اینکه میدونستم هنوز کنترل نداری و دست خودت نیست بی اختیار سرت داد میزدم به قول خودت بخشید. آخه فکرشو بکن یه ور خونه بشوروبساب یه ورخونه ..... اسمشو نبر...یعنی خونه تکونی درجهت عکس .(البته تقصیر خودم بود با این تصمیم مسخره )
- مرحله سوم : تعطیلی موقت پروژه
اینجا دیدم دارم از پا در میام و نمیتونم ادامه بدم . بابایی هم که نبود و وقتی میومد خسته بوداین بود که پروژه ناتموم موند و دوباره پای پوشک تو پاهای پسرم باز شد.
حالا نمیدونم بخندم یا گریه کنم .
.
.
.
پاورقی :
البته درشرایطی که شما به سر می بردی دوگانگی هم وجود داشت . زمانی که پیش من بودی باید میرفتی دستشویی و زمانی که پیش عمه بودی تو پوشک کارتو انجام میدادی . این کار منو خیلی سخت میکرد و به نظرم تعطیلی موقت پروژه تصمیم درستی بود .